جدول جو
جدول جو

معنی علوی خرقانی - جستجوی لغت در جدول جو

علوی خرقانی
(خَ)
حسین بن ابی شهاب بن احمد بن حمزه بن حسین بن قاسم بن حمزه بن حسین بن علی بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب علوی خرقانی. پدر او ابوشهاب برادر سیدابوشجاع بود. او ازخطیب ابوالقاسم محمود بن احمد زهری حدیث نقل میکند واز او ابوحفص عمر بن محمد بن احمد نسفی حافظ حدیث کرد. وی بسمرقند در رجب سال 424 ه. ق. درگذشت و در مقابل جامع سمرقند بخاک سپرده شد. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ خَ رَ)
ابن جعفر خرقانی (یا علی بن احمد خرقانی). از بزرگترین مشایخ صوفیۀ اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری. رجوع به ابوالحسن (علی بن جعفر) وبه ابوالحسن خرقانی شود
لغت نامه دهخدا
(خَ رَ)
احمد بن الحسین بن عبدالرحمن بن عبدالرزاق العبسی الشاشی خرقانی الفرانی، مکنی به ابوالفتح، از خرقان سمرقند بود و پدر او از شاش. او در خرقان چشم به جهان گشود ولی در قریۀ قراب بجبال سمرقند سکونت گزید. سمعانی نزد او به سمرقندکتبی چند از تصانیف سیدابوالحسن محمد بن محمد علوی حافظ بغدادی فراخواند. مرگ او بسال 505 ه. ق. اتفاق افتاد و مولدش بسال 469 ه. ق. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَ)
ابن حسین خیقانی حلی نجفی. لقب او در ’مصنفی علم الرجال’ به صورت ’خاقانی’ ضبط شده است. وی فقیه و اصولی بود که در بیست وششم یا بیست وهفتم رجب سال 1334 هجری قمری در نجف اشرف درگذشت. و از جمله اساتید او شیخ انصاری و میرزای شیرازی و شیخ راضی و شیخ محمدحسین کاظمی و شیخ زین العابدین مازندرانی و شیخ علی بن میرزا خلیل طهرانی بوده اند. ’خیقانی’ منسوب است به ’خیقان’ که محلی است در سواد عراق. او راست: 1- تعلیق بر فوائد آقا بهبهانی، درعلم رجال. 2- رساله ای در تمام ابواب اصول. 3- رساله ای در مهمات فقه و قواعد آن. 4- شرح اللمعه الدمشقیه. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 316) (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 133)
لغت نامه دهخدا